کد مطلب:188704 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:240

موضعگیری علیه دروغپردازان و غالیان
ضعف فرهنگ جامعه، همواره دو نتیجه ی تلخ را به همراه دارد: افراط یا تفریط! این دو آفت در حكومت امویان و مروانیان، جامعه را بشدت رنج می داد.

برخی از مردم تحت تأثیر محیط و شگردهای تبلیغی دستگاه حكومتی، از خاندان رسالت تا آنجا فاصله گرفتند كه به ایشان توهین كرده و ناسزا می گفتند. و در مقابل، گروه دیگری از مردم به انگیزه ی موضعگیری علیه حكومت و یا انگیزه های دیگر، در تعظیم جایگاه اهل بیت (ع)،تا بدان جا افراط می كردند كه ائمه ی معصومین (ع) ناگزیر با آنان به مواجهه و مبارزه می پرداختند.

با توجه به امكانات محدودی كه در اختیار امامان (ع) قرار داشت، آنان برای ارتباط با شیعیان و تبیین مواضع حق برای ایشان، دشواری های مهمی داشتند و عناصر فرصت طلب از این خلأ در جهت منافع شخصی خود سود جسته، شیفتگان خاندان رسالت را با روایات ساختگی و دروغ به انحراف می كشاندند.

در روایتی از امام صادق (ع) هفت تن به عنوان عناصر فرصت طلب و دروغپرداز معرفی شده اند:

1- مغیرة بن سعید 2- بیان 3- صائد 4- حمزة بن عماره ی بربری 5- حارث شامی 6- عبدالله بن عمرو بن حارث 7- ابوالخطاب. [1] .



[ صفحه 86]



در روایتی دیگر از امام ابوالحسن الرضا (ع) آمده است: «بیان»، بر علی بن الحسین (ع) دروغ می بست و خداوند حرارت آهن را به او چشانید و كشته شد. مغیرة بن سعید بر امام باقر (ع) دروغ می بست، او نیز كشته شد و به كیفر رسید و... [2] .

هشام بن حكم از امام صادق (ع) نقل كرده است:

مغیرة بن سعید از روی عمد و غرض ورزی بر پدرم (امام باقر علیه السلام) دروغ می بست. یاران مغیرة در جمع اصحاب امام باقر (ع) می آمدند و نوشته ها و روایات را از ایشان می گرفتند و به مغیره می رساندند، و او در لابلای آن نوشته ها مطالب كفرآمیز و باطل را می افزود و به امام باقر (ع) نسبت می داد و آنان را امر می كرد تا آن مطالب را به عنوان آرای امام در میان شیعه رواج دهند. پس آن چه از مطالب آمیخته به غلو در روایات امام باقر دیده شود، افزوده های مغیرة بن سعید است. [3] .

امام باقر (ع) از وجود چنین عناصر ناسالمی، كاملا آگاهی داشت و در هر فرصت به افشای چهره ی آنان و انكار بافته های ایشان می پرداخت.

وی درباره ی مغیرة می فرمود: آیا می دانید مغیرة مانند كیست؟ مغیره مانند بلعم است كه خداوند در حق وی فرمود: «الذی آتیناه آیاتنا فانسلخ منها فاتبعه الشیطان فكان من الغاوین» [4] ما آیات خود را به او عطا كردیم ولی او به عصیان گرایید و پیرو شیطان گشت و در زمره ی گمراهان جهان قرار گرفت. [5] .

از این روایت استفاده می شود كه مغیرة در آغاز گمراه نبوده، بلكه در جمع شیعه جایگاهی ارزشمند داشته، ولی در مراحل بعد گرفتار كجروی و غلو شده و فرقه ی مغیریه را بنیان نهاده است.

مغیرة بن سعید، درباره ی خداوند قائل به تجسیم بود و سخنان غلوآمیز درباره ی علی (ع) می گفت. [6] .



[ صفحه 87]



درباره ی او گفته اند كه بعد از وفات امام باقر (ع)، مدعی امامت شد و بعدها ادعای نبوت نیز كرد. [7] .

«بیان» از دیگر چهره های افراطگر و غالی است.

درباره ی وی گفته اند كه به الوهیت علی بن ابی طالب (ع) و حسن بن علی (ع) و حسین بن علی (ع) و محمد بن حنفیه و سپس ابوهاشم (فرزند محمد بن حنفیه) قائل بوده، و خود را مصداق آیه ی «هذا بیان للناس» می دانسته است. [8] .

او تا بدان جا به انحراف گراییده كه برای خویش مدعی نبوت و رسالت نیز شده است. [9] .

امام باقر (ع) درباره ی او فرمود: «خداوند لعنت كند بیان تبان [10] را زیرا وی بر پدرم (علی بن الحسین، زین العابدین علیه السلام) دروغ می بست. من شهادت می دهم كه پدرم (علی بن الحسین) بنده ی صالح خدا بود. [11] .

در روایتی دیگر از امام باقر (ع) این سخن نقل شده است: خداوندا! من از مغیرة بن سعید و بیان به درگاه تو تبری می جویم. [12] .

حمزة بن عماره ی بربری، از دیگر منحرفانی است كه تحت لوای اعتقاد به امامت علی (ع) و ائمه، به تحریف اندیشه ها پرداخته است.

او از اهل مدینه بود و محمد بن حنفیه را تا مرتبه ی الوهیت بالا برد، و گروهی از مردم مدینه و كوفه پیرو او شدند. امام باقر (ع) از او تبری جسته و وی را لعنت كرده است. [13] .

ابومنصور عجلی، افراطگر و منحرف دیگری است كه در عصر امام باقر (ع) با



[ صفحه 88]



افكار غلوآمیز و آرای ساختگی خود، پیروانی برای خویش گرد آورد كه با نام «منصوریه» یا «كسفیه» [14] شهرت یافتند.

امام باقر (ع) ابومنصور را به طور رسمی طرد نمود، ولی وی پس از وفات آن حضرت مدعی شد كه امامت از امام باقر (ع) به وی منتقل شده است [15] .

غالیان و افترازنندگان به ائمه، خطوط مختلفی را دنبال می كرده اند.

برخی از آنان در پی انگیزه های سیاسی، تلاش می كرده اند تا امام باقر (ع) را مهدی موعود معرفی كنند. ولی امام باقر (ع) در رد آنان می فرمود:

گمان می كنند كه من مهدی موعودم، ولی من به پایان عمر خویش نزدیكترم تا به آنچه ایشان مدعی هستند و مردم را به آن می خوانند. [16] .

گروهی دیگر از این گروه ها، راه تندروی و غلو را در امر ولایت و مقام ائمه در پیش گرفته بودند كه امام باقر در رد ایشان می فرمود:

ای گروه شیعیان! خط میانه باشید تا تندروان از تندروی خویش نادم شوند و به شما اقتدا نمایند، و جویندگان راه و حقیقت به شما ملحق گردند.

فردی از انصار به امام عرض كرد: تندروان و غالیان چه كسانی هستند؟

امام فرمود: غالی و تندرو آن كسانی هستند كه به ما اوصاف و عناوین و مقاماتی را نسبت می دهند كه خودمان آن اوصاف را برای خویش قایل نشده ایم. آنان از ما نیستند و ما هم از ایشان نیستیم...

سپس آن حضرت چنین ادامه داد: به خدا سوگند، ما از سوی خدا برائت و آزادی مطلق به همراه نداریم، و میان ما و خدا خویشاوندی نیست، و بر خداوند حجت و دلیلی در ترك تكلیف و وظایف نخواهیم داشت. ما به خداوند تقرب نمی جوییم، مگر به وسیله ی اطاعت و بندگی او. پس هر یك از شما كه مطیع خداوند باشد، ولایت و محبت ما به حال او ثمربخش است، و كسی كه اهل معصیت باشد، ولایت ما سودی به حالش نخواهد داشت. هان، دور باشید از گول زدن خویش و



[ صفحه 89]



گول خوردن به وسیله ی غالیان! [17] .


[1] اختيار معرفة الرجال، جزء 4 / 302، حديث 543.

[2] همان، حديث / 544.

[3] اختيار معرفة الرجال، جزء 3 / 225، حديث 402.

[4] اعراف / 175.

[5] تفسير العياشي 2 / 42؛ اختيار معرفة الرجال 228، حديث 406؛ بحار 46 / 322.

[6] تاريخ طبري 5 / 456؛ الكامل في التاريخ 4 / 207-209.

[7] الفصل في الملل و الأهواء و النحل 2 / 13-14.

[8] تاريخ طبري 5 / 457؛ الكامل في التاريخ 4 / 209.

[9] فرق الشيعة 34.

[10] «تبان» به معناي علاف و كاه فروش است.

[11] اختيار معرفة الرجال 301.

[12] طبقات ابن سعد 5 / 237.

[13] فرق الشيعة 27-28.

[14] «كسفيه» ناميده شدند، چون مي گفتند: «ان عليا هو الكسف الساقط من السماء».

[15] فرق الشيعة 38؛ الفصل في الملل والاهواء و النحل 2 / 14.

[16] سير اعلام النبلاء 4 / 407؛ تاريخ ابن عساكر 15 / 357.

[17] اصول كافي 2 / 75.